شكوفه بهاري مامان و بابا

سلام به مهتا گلی و مهیار عزیزم  امروز گل پسر یه ماهه شده ... هورا ... تولد یه ماهگیت مبارک قند عسلم .... ماه سختی رو پشت سر گذاشتیم ولی شکر خدا که به سلامتی سپری شد . خدایا شکرت .... فقط واسه  شب بیداری بهم توان بده ... واقعا نی نی داری سخته ....  این روزا از بس که دستتو تکون می دادی مجبور شدیم قنداقت کنیم ... آخه با تکون دستات خودتو بیدار می کردی یه جور خوددرگیری   .... یه بار دستتو زدی به چشمات و کلی هم گریه کردی  به مناسبت یه ماهگی برات کیک درست کردم و یه چند تا عکس گرفتم برات گل پسرم .... ایشالا تولد یه سالگیتو جشن بگیریم عزیزم ....  برای کنترل قد و وزن هم بردمت و خدا رو شکر رشدت خوب بوده . خوب آخه خیلی جی جی می خوری  اینم تو راه رفتن که خیلی خوب تو کریرت می خوابی و مامان رانندگی می کنه ... خدا رو شکر تو ماشین  خیلی آرومی و گرنه من چطور رانندگی می کردم ؟؟؟؟ راستی قدت شده 57 ... وزنت شده 4 کیلو و 900 و دور سرت هم 38.5 ... بازم شکر خدا  از اونجا که برگشتیم بازم لالا بودی ... ببین گوگولی من ... بزنید دست قشنگرو برای شادوماد مجلس .... شله شله .... و بالاخره موفق شدم یکی از خنده های نازتو تو خواب شکار کنم .... راستی آبجی مهتا هم خیلی ذوق داشت و تو پخت کیک کلی کمکم کرد ... خوش به حالت  داداشی عجب آبجی مهربونی داری  شكوفه بهاري مامان و بابا ...ادامه مطلب

سلام به مهتای ناز مامان  چطوری خوشگلم ... نازگلکم .. میوه زندگی من .... ایشالا همیشه شاد و خندون باشی  اومدم برات بنویسم که اخیرا چه اتفاقاتی افتاده ...  اول از همه و نکته خیلی مهم اینه که دوچرخه سواری رو یاد گرفتی بدون کمکی  ..... هورا و این یعنی یه پیشرفت بزرگ برای نازگلک من ....  یه روز هم رفتیم مانتوی مدرست رو گرفتیم تا باهاش بری مدرسه و امسال دیگه بتونی برای خودت کتاب بخونی  اینم روبروی مهد دریای مهره که کلی باعلاقه می ری توش ...  راستی یه روز شرکت ما جشن بیست سالگی گرفته بود که شما اصرار داشتی با من بیای ... منم از خدام بود چی بهتر از اینکه گل زندگیم تو جشن شرکت همراهم باشه ...  بهت کلی خوش گذشت مهتا گلی من ....  و اما خبر اصلی اینه که داری از تنهایی درمیای و طبق گفته شكوفه بهاري مامان و بابا ...ادامه مطلب

سلام به نازگلک خودم .... چطوری مهتا گلی ... باورم نمی شه داری می ری کلاس اول  ماشالا چه زود بزرگ شدی ؟ یعنی منم با همین سرعت پیر شدم .... ای وای یاد سرپایینی زندگی افتادم حالا ولش کن ... امروز رفتیم مدرسه لواسانی و جشن شکوفه ها برگزار شد . یعنی 28 شه شكوفه بهاري مامان و بابا ...ادامه مطلب

سلام به مهتای ناز مامان  این روزها خیلی کار داریم خیلی . باید خودمون رو برای ورود داداشی آماده کنیم .  از طرفی می ری مدرسه و کلی چیز یاد گرفتی . حرف آ و ب رو یاد گرفتی . کلی ریاضی خلاصه حسابی بزرگ شدی نازگلکم .  یه روز خانم معلمتون خانم اسعدی دوست گف شكوفه بهاري مامان و بابا ...ادامه مطلب

سلام به مهتای ناز مامان چطوری خوشگلم ... نازگلکم .. میوه زندگی من .... ایشالا همیشه شاد و خندون باشی  اومدم برات بنویسم که اخیرا چه اتفاقاتی افتاده ...  اول از همه و نکته خیلی مهم اینه که دوچرخه سواری رو یاد گرفتی بدون کمکی  ..... هورا و این یعنی ی شكوفه بهاري مامان و بابا ...ادامه مطلب

سلام به نازگلک خودم .... چطوری مهتا گلی ... باورم نمی شه داری می ری کلاس اول ماشالا چه زود بزرگ شدی ؟ یعنی منم با همین سرعت پیر شدم .... ای وای یاد سرپایینی زندگی افتادم حالا ولش کن ... امروز رفتیم مدرسه لواسانی و جشن شکوفه ها برگزار شد . یعنی 28 شه شكوفه بهاري مامان و بابا ...ادامه مطلب

سلام به روی ماهت عزیزم  مبارکه فارغ التحصیل شدنت نازگلکم ... ایشالا از دانشگاه فارغ التحصیل بشی میوه زندگی من عمر من نفس من  31 اردیبهشت 96 پیش دبستانی تموم شد و برات جشن گرفتن . هم جشن بود هم تولد هشت از دوستات  موقع شروع مراسم گفتن مهتا بیاد قرآن بخونه ... منو می گی اشک تو چشمام جمع شده بود .... ن شكوفه بهاري مامان و بابا ...ادامه مطلب

سلام به مهتا گلی نازگلک من  خوبی خوشگل مامان .  این روزا از طرف مدرسه رفتی اردوی سفال گری و کلی با دوستات بهت خوش گذشت .  اینم عکساش  [ موضوع : ] شكوفه بهاري مامان و بابا ...ادامه مطلب

سلام به دخمل نازم  خوبی عزیزم . آخر سال تحصیلیه و داری کم کم از پیش دبستانی فارغ التحصیل می شی نازگلکم .  مدرسه براتون جشن لگو گرفت و ما رو هم دعوت کرد . خیلی جالب بود .  اونجا ازتون پرسیدن علت آلودگی شهر چیه ؟ هر کدوم بچه ها یه چیزی می گفتن و تو یه دفعه گفتی حتما ماشینها  نرفتن معاینه فنی . آخه قرب شكوفه بهاري مامان و بابا ...ادامه مطلب

سلام به روی ماهت عزیزم  مبارکه فارغ التحصیل شدنت نازگلکم ... ایشالا از دانشگاه فارغ التحصیل بشی میوه زندگی من عمر من نفس من  31 اردیبهشت 96 پیش دبستانی تموم شد و برات جشن گرفتن . هم جشن بود هم تولد هشت از دوستات  موقع شروع مراسم گفتن مهتا بیاد قرآن بخونه ... منو می گی اشک تو چشمام جمع شده بود .... ن شكوفه بهاري مامان و بابا ...ادامه مطلب